آسیای مرکزی – ژاپن: آیا سرزمین آفتاب تابان ادعای نفوذ در منطقه را دارد؟ – ИА Караван Инфо
آسیای مرکزی - ژاپن: آیا سرزمین آفتاب تابان ادعای نفوذ در منطقه را دارد؟

ژاپن روابط خود را با آسیای مرکزی به بالاترین سطح رسانده و آماده است تا میلیاردها دلار در این منطقه سرمایه‌گذاری کند.

عکس: کیودو/پیکچر الاینس، اجلاس آسیای مرکزی و ژاپن در توکیو

اولین اجلاس آسیای مرکزی و ژاپن در 20 دسامبر در توکیو به پایان رسید. پس از این نشست دو روزه، سران کشورها و دولت‌ها اعلامیه توکیو را تصویب کردند که سه حوزه اولویت‌دار همکاری را مشخص می‌کرد: پایداری محیط زیست، ارتباطات و توسعه منابع انسانی.

علاوه بر این، ژاپن قصد دارد طی ۵ سال، پروژه‌های تجاری به ارزش ۳ تریلیون ین (حدود ۱۶.۵ میلیارد یورو یا ۲۰ میلیارد دلار) در منطقه اجرا کند.

کارشناسان خاطرنشان می‌کنند که توکیو بیش از 30 سال است که با استفاده از ابزارهای بشردوستانه، فرهنگی و اقتصادی، سیاست قدرت نرم را در منطقه دنبال می‌کند. با این حال، برگزاری این اجلاس نشان دهنده یک تغییر استراتژیک است: توکیو به دنبال تقویت حضور خود در آسیای مرکزی و حرکت به سمت همکاری‌های جامع‌تر است.

سوال این است که آیا ژاپن می‌تواند جایگاه خود را در میان بازیگران اصلی منطقه به دست آورد، در کدام حوزه‌ها رقابتی‌تر است و منافع کشورهای مختلف در کجا ممکن است با هم تلاقی کند. دویچه وله (DW) نظرات کارشناسان را در این مورد بررسی می‌کند.

دیپلماسی جاده ابریشم

به گفته تیمور دادابایف، استاد روابط بین‌الملل و مدیر برنامه ویژه مطالعات ژاپن و اوراسیا (SPJES) در دانشگاه تسوکوبا، اهمیت استراتژیک این اجلاس در درجه اول نهادی است.

او یادآوری می‌کند که ژاپن از نظر تاریخی در این زمینه پیشگام بوده است: توکیو یکی از اولین کشورهای جهان بود که از اصطلاح «دیپلماسی جاده ابریشم» استفاده کرد و قالب «آسیای مرکزی – ژاپن» در سال ۲۰۰۴ راه‌اندازی شد.

عکس تیمور دادابایف: خصوصی

به نظر او، اجلاس اخیر نه تنها این فرمت را به سطح رهبران ارتقا می‌دهد، بلکه آن را از یک سازوکار دیپلماتیک پایدار و نسبتاً آرام به یک چارچوب استراتژیک تمام عیار تبدیل می‌کند.

برای آسیای مرکزی، این به معنای گسترش فضای مانور و تقویت سیاست چندوجهی است، در حالی که برای ژاپن، به معنای تقویت حضور بلندمدت آن در منطقه با تمرکز بر زنجیره‌های تأمین پایدار، انتقال انرژی، منابع حیاتی و سرمایه انسانی است. علاوه بر این، ژاپن در منطقه به عنوان یک شریک قابل پیش‌بینی و نتیجه‌گرا شناخته می‌شود.

قدرت نرم ژاپن

مارس ساریف، کارشناس امنیت منطقه‌ای اهل قرقیزستان، تأیید می‌کند که هر پنج کشور منطقه، سیاست ژاپن را مثبت ارزیابی می‌کنند و توکیو را شریکی قابل اعتماد می‌دانند. او با مثال زدن قرقیزستان، توضیح می‌دهد که ژاپن سال‌هاست که به طور مداوم و مؤثر سیاست قدرت نرم را در این کشور اجرا کرده است.

ساریف توضیح می‌دهد: «داوطلبان ژاپنی سطح بالایی از سازگاری فرهنگی را نشان می‌دهند – آنها به سرعت زبان، سنت‌ها و حتی آلات موسیقی ملی قرقیزی را فرا می‌گیرند. این امر تأثیر عمیقی بر جامعه قرقیزستان می‌گذارد و نگرش مثبت پایداری نسبت به ژاپن ایجاد می‌کند. احساسات ضد ژاپنی عملاً در قرقیزستان وجود ندارد؛ برعکس، افکار عمومی بر تعمیق بیشتر همکاری متمرکز است.»

تیمور دادابایف همچنین خاطرنشان می‌کند که «قدرت نرم» ژاپن در آسیای مرکزی نه بر اساس فشار ایدئولوژیک، بلکه بر اساس سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در افراد، دانش و رویه‌های نهادی است. او خاطرنشان می‌کند که عناصر کلیدی شامل توسعه سرمایه انسانی، برنامه‌های آموزشی و مدیریتی، استانداردهای فناوری و شهرت به کیفیت است.

چرا ژاپن حضور خود را در آسیای مرکزی تقویت می‌کند؟

چرا ژاپن اکنون فعالیت‌های منطقه‌ای خود را افزایش داده و همکاری را به سطح رهبران ملی ارتقا می‌دهد؟ صابر قربانوف، کارشناس و تحلیلگر توسعه بین‌المللی ساکن تاجیکستان، خاطرنشان می‌کند که تغییرات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی مرتبط با جنگ روسیه علیه اوکراین، نقش آسیای مرکزی را تقویت کرده است.

او توضیح می‌دهد که توکیو با درک اهمیت استراتژیک، منابع و حمل و نقل منطقه و با بهره‌گیری از قالب دیپلماتیک از پیش تعیین‌شده، همکاری را به سطح عملی‌تری می‌برد. به گفته قربانوف، دسترسی به فلزات خاکی کمیاب برای ژاپن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

رئیس جمهور قزاقستان قاسم جومارت توکایف و سانائه تاکایچی

عکس : Pool for Yomiuri/AP Photo/picture alliance

احزاب دیگر نیز خط مشی مشابهی را دنبال می‌کنند، از جمله اتحادیه اروپا که اجلاس سمرقند را سازماندهی کرد و ایالات متحده که علاقه خود را به قالب «آسیای مرکزی + یک کشور» تأیید کرده است.

رقابت برای منطقه

با توجه به این شرایط، ژاپن با چالش دشواری روبرو است، چرا که شرکای استراتژیک این منطقه شامل روسیه، چین، اتحادیه اروپا و ایالات متحده هستند.

تیمور دادابایف، استاد روابط بین‌الملل، مطمئن است که ظهور ژاپن جای دیگر بازیگران را نمی‌گیرد، بلکه ابزارهای مذاکره را به منطقه اضافه می‌کند.

علاوه بر این، ژاپن از نزدیک با اتحادیه اروپا همکاری می‌کند: مشارکت آنها، از جمله همکاری در کشورهای ثالث، فرصت‌هایی را برای پروژه‌های مکمل در آسیای مرکزی ایجاد می‌کند – در درجه اول در زمینه‌های زیرساخت‌های حمل و نقل پایدار، انرژی سبز، استانداردهای حاکمیتی و مقررات.

برای چین، این به معنای افزایش رقابت در حوزه‌های فناوری و زیرساختی است؛ برای روسیه، تضعیف بیشتر انحصار نهادی آن؛ و برای اتحادیه اروپا، تقویت حضورش از طریق شریکی با رویکردهای مشابه.

سوبیر قربانوف موافق است که ژاپن قصد ندارد از نظر حجم سرمایه‌گذاری و مقیاس حضور، از قدرت‌های بزرگ پیشی بگیرد. اما او توضیح می‌دهد که توکیو کیفیت سرمایه‌گذاری‌های خود را دارد، چیزی که مثلاً پکن فاقد آن است.

این تحلیلگر می‌گوید: «سرمایه‌گذاری‌های ژاپنی با سطح بالاتری از انطباق با استانداردهای بین‌المللی – حاکمیت شرکتی، انطباق، اخلاق تجاری، شفافیت و استانداردهای زیست‌محیطی و اجتماعی – همراه هستند.»

او مشاهده کرده است که سرمایه‌گذاران چینی اغلب این مسائل را نادیده می‌گیرند و شکایات و مشکلاتی از سوی جوامع در قزاقستان، قرقیزستان و تا حد کمتری تاجیکستان وجود دارد.

به گفته قربانوف، توکیو سعی در رقابت با سایر سرمایه‌گذاران ندارد، بلکه بر حوزه‌های خاص خود تمرکز دارد. منبع دویچه وله معتقد است که تنش‌های ژئوپلیتیکی بین چین و ژاپن بر منطقه تأثیری نخواهد گذاشت، زیرا رهبران آسیای مرکزی رویکردی عمل‌گرایانه را حفظ می‌کنند و سیاست چندوجهی آنها به کاهش تصور رقابت و مدیریت تضادهای نفوذ بالقوه کمک می‌کند.

ژاپن به عنوان یک کارگزار سرمایه‌گذاری

یک تحلیلگر اهل تاجیکستان تأکید می‌کند که اکنون برای آسیای مرکزی مهم است که با ایجاد یک بازار واحد آسیای مرکزی با مرزهای باز، مناطق آزاد اقتصادی و مراکز لجستیکی، موانع ادغام داخلی را از بین ببرد.

به نظر او، این منطقه کاملاً تکه‌تکه باقی مانده است: برخی از کشورها عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا هستند، برخی دیگر عضو سازمان تجارت جهانی هستند، در حالی که برخی دیگر، مانند ترکمنستان، بی‌طرف هستند و تا حد کمتری ادغام می‌شوند.

قربانوف توضیح می‌دهد: «هرچه ادغام داخلی قوی‌تر باشد، فرصت‌های بیشتری برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی، از جمله از توکیو، وجود دارد.»

علاوه بر این، منبع دویچه وله خاطرنشان می‌کند که ژاپن نه تنها یک بازیگر مستقل، بلکه یک واسطه استراتژیک است که آسیای مرکزی را به آسیای جنوب شرقی متصل می‌کند.

قربانوف معتقد است از آنجایی که روابط مستقیم بین مناطق نسبتاً ضعیف است، توکیو می‌تواند به عنوان یک کارگزار سیاسی و سرمایه‌گذاری عمل کند که قادر به افزایش اعتماد و جذب سرمایه‌گذاری از اقتصادهای پویا در حال توسعه جنوب شرقی آسیا است. با این حال، تاکنون این اجلاس بر قالب دوجانبه «آسیای مرکزی-ژاپن» متمرکز بوده است.

نویسنده: تیمور دادابایف، استاد روابط بین‌الملل و مدیر برنامه ویژه مطالعات ژاپن و اوراسیا (SPJES) در دانشگاه تسوکوبا

error: