روز استقلال قزاقستان که در ۱۶ دسامبر جشن گرفته شد، آغازگر دوران جدیدی از نزدیکی بین اقوام ترک تبار مرتبط بود. پروفسور مراد سابیر، دکترای زبانشناسی و استاد دانشگاه نوآوری و فناوری غرب قزاقستان، ضمن تحلیل مسیر این کشور از زمان کسب حاکمیت، در این مورد بحث میکند.

به گفته این محقق، اینکه ترکیه اولین کشوری بود که استقلال قزاقستان را به رسمیت شناخت، نمادین بود. این تصمیم نه تنها اهمیت سیاسی، بلکه اهمیت معنوی عمیقی نیز داشت که مبتنی بر قرابتهای تاریخی، زبانی و فرهنگی بود. در اوایل قرن بیستم، مصطفی کمال آتاتورک از لزوم حفظ «پلهای» زبانی، تاریخی و فرهنگی با مردمان ترک که خود را در اتحاد جماهیر شوروی میدیدند، سخن گفت. تورگوت اوزال، رئیس جمهور ترکیه، که این خط را ادامه داد، نقش حیاتی در حمایت از قزاقستان در صحنه بینالمللی در سالهای اول استقلال ایفا کرد. این گام، پایه محکمی برای مشارکت استراتژیک و ادغام ترکها ایجاد کرد.
این استاد به یاد میآورد که لحظه استقلال، شادی و اضطراب را برای قزاقستانیها به ارمغان آورد. برای نسلی که وقایع دسامبر ۱۹۸۶ را تجربه کرد، این لحظه تحقق یک رویای چند صد ساله بود. با وجود عدم قطعیت آینده، امید و ایمان در جامعه حاکم بود و جایگاه شهروندان یک کشور مستقل، حس مسئولیتپذیری در قبال سرنوشت کشور را ایجاد میکرد.
مراد صابر در مورد نزدیکی بین کشورهای ترک زبان، به چندین عامل کلیدی اشاره میکند. اول و مهمتر از همه، نهادینه شدن همکاری: تأسیس شورای همکاری کشورهای ترک زبان در سال ۲۰۰۹ که بعداً به سازمان کشورهای ترک زبان تبدیل شد. برگزاری منظم اجلاسها و جلسات در سطوح دولتی و پارلمانی به رویه رایج تبدیل شده و اعتماد متقابل را تقویت میکند. همکاری فرهنگی و زبانی به لطف کار TURKSOY و آکادمی ترک زبان، که در آن میراث تاریخی و معنوی مشترک مورد مطالعه قرار میگیرد و مسائل مربوط به الفبا و اصطلاحات واحد مورد بحث قرار میگیرد، افزایش قابل توجهی یافته است.
همکاری آموزشی نیز نقش حیاتی ایفا میکند: تبادل دانشجو، دانشگاههای مشترک و برنامهها، نسل جدیدی را شکل میدهند که بر گفتگو و درک متقابل متمرکز است. بُعد اقتصادی نزدیکی ترکیه با پروژههای حمل و نقل، از جمله کریدور بینالمللی ترانس خزر، که کشورهای منطقه را نه تنها از نظر فرهنگی، بلکه از نظر عملی نیز به هم متصل میکند، تقویت میشود.
در عین حال، این محقق تأکید میکند که ایده وحدت جهان ترک به معنای ایجاد یک دولت واحد یا چشمپوشی از هویت ملی نیست. این ایده درباره پیوندهای نزدیک، تبادل فرهنگی و اطلاعاتی و تعامل سیاسی و اقتصادی است. این نزدیکی امکان درک جدیدی از تاریخ ترک در یک بستر جهانی را فراهم میکند و با چالشهای جهانی شدن و از دست دادن هویت مقابله میکند.
این استاد تأکید ویژهای بر نقش زبان در نوسازی آگاهی تاریخی دارد. به اعتقاد او، تاریخ در درجه اول در زبان حفظ میشود، زبانی که منعکسکننده مسیر، جهانبینی و ارزشهای یک ملت است. بنابراین، مطالعه سیستماتیک و عمومیسازی بناهای مکتوب باستانی ترکی، تقویت آموزش تاریخ زبان و ترکشناسی، استانداردسازی اصطلاحات ملی و توسعه فعالتر پیوندهای زبانی با جهان ترک زبان بسیار مهم است. او گذار به الفبای لاتین، بر اساس الفبای مشترک ترکی، را گامی کلیدی در جهت تعمیق درک متقابل میداند.
مراد سابیر به طور خاص به موضوع تداوم تاریخی میپردازد و خاطرنشان میکند که قزاقستان به درستی وارث اردوی طلایی محسوب میشود. سنتهای دولتی، هنجارهای قانونی و زبان قپچاق آن دوره، پایه و اساس تشکیل خانات قزاق و دولت مدرن قزاقستان را تشکیل دادند. او استدلال میکند که این درک از گذشته نه تنها برای تحقیق، بلکه برای تقویت حافظه ملی و شناخت مسئولیت قزاقستان در فضای اوراسیا نیز مهم است.
عکس: از آرشیو شخصی مراد سابیر
